به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"نگاهی به تاریخ معاصر"

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

دیدگاه یا بهتر بگویم روش دار و دسته رقیب این است که درست همزمان با انجام سرقت، در مذّمت هر گونه سرقت و اختلاس و ارتشاء داد سخن می دهند و همه شاخه های این هنر را زیر سوال می برند. این به نظر من خیلی نامردی است که آدم یک دستش در جیب مردم باشد و دست دیگرش را با شدّت و حدّت تکان بدهد و با سخنرانی های آتشین، حرفه دزدی را محکوم کند و برای همپالکی های خود خط و نشان بکشد.

البته من یقین دارم که بار کج به منزل نمی رسد و دست این جماعت به زودی رو می شود. من زنده، شما هم زنده، به زودی خواهیم دید که مردم به دو رویی و ناراستی این افراد پی خواهند برد و آنان را از مسند قدرت به زیر خواهند کشید.

یکی از دوستان کتاب خوان من، در یک کتاب خوانده بود که: عده ای از مردم را برای مدتی می توان فریب داد ولی همه مردم را برای همیشه نمی توان.


چقدر متناسب با حال و روز امروز مسئولین ماست!
قسمتی از کتاب "سری که درد می کند" نوشته "سید مهدی شجاعی"، ص 147

به قول عزیزی کلمه برادر قبلنا یه حرمتی داشت، الان اسم برادر به گوش آدم می خوره، آدم یاد اشک ها و گریه های مناظره ها میفته :/



بی ربط نوشت: دیروز تو وضوخونه مسجد داشتم وضو می گرفتم، دیر رسیده بودم و کسی نبود، مشغول وضو بودم که دو تا خانم آرایش کرده اومدن داخل، ازونجایی که "من" خییییلی آدم خوبی ام که اگه خدا قسمت کنه، بعد عمری برم مسجد و نماز بخونم، به دلم اومد که احتمالا اومدن تجدید آرایش بکنن و برن.
یکیشون گفت بعد وضو باید دوباره آرایش کنم، چقدر سخته. دوباره به دلم اومد احتمالا دارن مسخرم می کنن که با این ظاهر دارم وضو می گیرم.
دیدم خانمه دستمال دراورد و شروع کرد پاک کردن آرایشش و وضو گرفت ...
ته دلم لرزید ...
دوباره به دوستش گفت، چقدر خوب میشه هر روز بیایم مسجد و نمازمون رو مسجد بخونیم ...
دلم لرزید ...
اومدم چادر سر کنم و برم به نماز برسم، گفت خوشبحالت بلدی چادر سر کنی، الان من بودم کلا چادرم خیس می شد اینجا
لبخند زدم و گفتم اولش سخته، منم چادری نبودم ...
انگار ذوق کرد، گفت چی شد چادری شدی؟
گفتم اون موقع ها با خدا یه قرار گذاشتیم دوتایی ...
نذاشت حرفم تموم شه، گفت خوش به حالت، دعا کن واسه ما هم ...
دلم آشوب شد ...
گفتم من نیستم که باید برای شما دعا کنم، شماها واسه من دعا کنید ...

التماس دعا ...
۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۱:۰۰
آشنا12

گاهی اوقات که برمی گردی نوشته های گذشته ات رو ورق میزنی، دلت آروم میشه، که هیچ چیز موندنی نیست، نه هیجاناتی که ممکنه به واسطه ی حضور یه آدم تو زندگیت باشه، یا شاید خریدن یه وسیله جدید و یا کاشتن یه گل تو گلدون یا هرچیز دیگه ای، و نه ناخوشی ها قراره بمونن، ناخوشی هایی که مثل هیجانات می تونن هزار و اندی دلیل داشته باشن.

نوشتن رو بیشتر از اینکه اون لحظه آرومم میکنه، واسه این دوس دارم که چند سال بعد برگردم و بخونمشون و گذر روزگار رو ببینم، هربار که گذشته ها رو ورق میزنم حس می کنم چندین برابر بزرگتر شدم و این رشد ناگهانی کمک بزرگی می کنه به عبور از روزمرگی های سخت و آسون زندگی.

دوباره بی خوابی زده به سرم و این بار واسه گشتن تو گذشته ها با دفتر چند سال پیشم همراه شدم.


🔲ما آدما خیلی خنده داریم.

هممون می دونیم "حرف" باد هواست و دیواری کوتاه تر از دیوار حاشا نیست.

اما با این حال به حرف ها دل می بندیم و باهاشون دل می کَنیم.

حرف هایی که فقط باد هواست...

92/1/26

17:00


🔲 پسر بچه ی 7 ساله ای که امروز (یعنی دیروز) اولین روز مدرسه اش بود، داشت گریه می کرد.

ازش پرسیدن چرا گریه می کنی؟

میگه آخه مامانم نیست، گم شده!

*بعضی وقتا فکر می کنم خدا گم شده!

92/7/1

00:25



بی ربط نوشت: نمی دونم چرا هرباری که میرم مرکز تبادل کتاب حداقل تا یه هفته شارژم. یقینا یکی از دلایلش قدم زدن بین اون همه کتابه، ولی این حسی نیست که تو کتاب فروشی های انقلاب یا حتی کتابخونه ها داشته باشم، حس خیلی دوس داشتنی تریه ...

فرصت کردید و تهران بودید، حتما یه سر بزنید.

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۰۲:۲۹
آشنا12

عزاداری هاتون قبول


ما روضه حسین شنیدیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!


دل و دماغ نوشتن نیست، اما انگشتانم سخت هوای فشردن دکمه های کیبورد را کرده اند برای آقا، وگرنه من حقیر کجا و نوشتن از عزای امام کجا ...

این روزها عجیب داستان شیخ بهایی در ذهنم رژه می رود، همان داستانی که شیخ بهایی قصد کرد طلسمی را بر سر در حرم آقا علی بن موسی الرضا نصب کند تا هرکه آمادگی لازم برای زیارت را ندارد، وارد حرم نشود، اما آقای ستارالعیوبمان، در عالم خواب مانع این کار می شوند.

این روزها چقدر عجیب حس می کنم "کلهم نور واحد". و همگی ستارالعیوب. که چرا چون حقیری را راه داده اند به مجلسی که بزرگان را شایسته حضور است.

که از زبان هر بزرگی می شنوی، تنها امید به اشکی دارد که برای مظلوم کربلا ریخته ...

اصلا مجلس عزای امام کجا و من حقیر گنه کار کجا؟

و چگونه این لطف را می توان جبران کرد؟

بودن در جمع پاکی که دیروز همگی مهمان آقا بودیم، عرق شرم بر پیشانی می نشاند.

بودن در کشوری که نقطه به نقطه اش، متراکم است از عشاق آل الله، نعمت عظیمی است.

نه فقط شیعه که اهل سنت هم شیفته ی آنهایند.

نه فقط مسلمان که مسیحی و ارمنی تشنه ی مرامشانند.

"خدایا! آنان که حسین دارند، چه ندارند و آنان که حسین ندارند، چه دارند؟
عجب حلوای قندی تو...؟"

دل پر است از احساس، اما ذهن یاری نمی کند تا واژه ها را کنار هم بنشاند ...

فقط ...

زینب هنوز تا رسیدن به شام خراب، چهل شام غریبان پیش رو دارد ...

التماس دعا


دسته روز عاشورا، دیروز، هیات میثاق با شهدا، دانشگاه امام صادق علیه السلام


اگه یه کبوتر بودم، به همه جا پر می زدم، از کران تا کران،
بیرق عزای تو رو، پرچم ولای تو رو، می زدم توو جهان
مشرق و مغرب زمین، با اسمت آشنا بشن
پیامتو بفهمنو، راهی کربلا بشن
قصه ی سقا و عطش، روضه ی طفل غرقِ خون
یه روز باید جهانی شه، توو هر زمین، به هر زبون جهان

حسین عزیز فاطمه


حجم: 4.95 مگابایت


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۶ ، ۱۵:۰۸
آشنا12

الا
  یا ایها
    السـاعة

کمی
  آهسته‌تر
    بُــگـــذر...



گویند در پیراهن حضرت صد و اندی اثر تیر و نیزه و شمشیر بود ...

لهوف، ص177


 آجرک الله یا صاحب الزمان...


از علامه امینی نقل شده که در شب عاشورا برای سلامتی امام زمان (عج) صدقه کنار میگذاشتند و میفرمودند در این شب قلب امام زمان (عج) در فشار است.


امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ...
حجم: 388 کیلوبایت


 
 آجرک الله یا صاحب الزمان...

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۶ ، ۰۰:۳۴
آشنا12

زمانی که مسلم بن عقیل در کوفه بودند، نقل شده که خیلی از زنان کوفه، دست مردهایشان را می کشیدند که بیا برویم، بقیه هستند. بیعت با حسین، به جای خود، ولی بقیه هستند، تو بیا برویم. همین طور همه گفتند: «بقیه هستند، بقیه هستند» تا دیگر کسی نماند. البته زنان بسیار فداکار و بزرگی هم در کوفه بودند که محکم تر از شوهران و برادرانشان در صف حسین علیه السلام بودند، ولی تیپ غالب کوفه همین بود که عرض کردم؛ همان تیپی که وقتی فاطمه دختر نوجوان حسین بن علی- در عصر عاشورا اسیر می شود و دشمنان به خیمه ها یورش می آوردند، می گوید: «من دیدم همه مردان شهید شدند و این جلادها به طرف ما حمله آوردند و می خواهند غارت کنند و گردن بند و خلخال را از ما بکَنند و ما را اسیر بگیرند. چند نفر به سوی من آمدند. من ترسیدم. نمی دانستم به چه قصدی به طرف می آیند. فرار کردم. به دنبالم دویدند و من زمین خوردم. یکی از آنان بالای سر من آمد و شروع کرد به باز کردن خلخال از پای من و در حالی که خلخال را از پای من می کشید، گریه هم می کرد. به او گفتم که چرا گریه می کنی؟ گفت آخر شما دختران پیغمبرید. گفتم اگر می دانی که ما دختران پیغمبر هستیم، پس چرا با ما این گونه برخورد می کنی؟ گفت آخر اگر من خلخال را از پایت درنیاورم، یکی دیگر می آید و چنین می کند. کاری است که باید بشود. پس چرا من نکنم؟»*

آجرک الله یا صاحب الزمان...

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی

ای ساقی لب تشنه ام ...
حجم: 1.41 مگابایت

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۲۱:۵۱
آشنا12

یک اقدام اگر به موقع انجام بشود، موثر است. اما اگر پس از موقع و دیر هنگام انجام گردد، حتی اگر ده برابر انرژی بگذارید، دیگر تاثیری ندارد. چنان که نهضت انتقامی توابین و نمونه های دیگر بعد از ماجرای کربلا، تاثیری در سرنوشت مسلمین نگذاشت. یعنی کوفیان توبه کردند که چرا در همراهی با سید الشهدا کوتاهی یا حتی خیانت کرده بودند و نهضت توابین در کوفه برای جبران عاشورا پا گرفت و هزاران تن هم کشته شدند؛ ولی دیگر این خون ها فایده ای نداشت؛ حال آن که همانان اگر دو سال، سه سال قبل یا در عاشورا حاضر بوده و همان جا شهید می شدند، بسیار موثر بود و شاید سرنوشت جهان اسلام تغییر می کرد. پس از عاشورا، همه قیام های متعدد اما نا به هنگامی که در انتقام فاجعه عاشورا انجام گرفت، همه بی ثمر بود و ذکر برخی از آنان حتی در تاریخ هم نمانده است. این تجربه نشان می دهد که «درست بودن عمل» کافی نیست، بلکه «به هنگام» بودن آن نیز لازم است و عمل صحیح در زمان خودش باید انجام بشود. این موضوع بسیار مهمی در همه مبارزات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تربیتی است و همه جا صدق می کند.

عمل صحیح قبل از وقت هم نباید باشد؛ چون میوه نارسیده را نباید چید، بعد از وقتش هم دیر خواهد بود. *

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی


کمی رو به رویم بمان تا تماشا کنم قامتت را
حجم: 6.65 مگابایت

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۲۰:۵۲
آشنا12

مؤلفه های زیادی عمل کردند تا بشود در روز روشن، حسین بن علی علیه السلام را در جامعه ای که جدش بنا کرده و پدرش سال ها بر آن حکومت کرده بود، کشت و سرش را بر نیزه برد. شرایط زیادی دست به دست هم داد تا جامعه و تاریخ، کربلا خیز شد. فقط به یکی دو مورد اشاره می کنم که باید نسبت به آنها حساس بود.

باندهای فاسد قدرت طلب، ابتدا در گوشه حاکمیت دینی خزیدند؛ ولی کم کم فرصت پیدا کردند و توطئه های پیچیده ای برای جنگ قدرت، طرّاحی و اجرا کردند و گام به گام، همین احزاب و جناح ها، احزاب شرک و نفاق در حکومت نفوذ کردند و جای پا یافتند. آنان اصول نهضت پیغمبر را قبول نداشتند ولی تظاهر می کردند که قبول دارند و شروع به تحریف این اصول کردند و به تو خالی کردن آن پرداختند و پله پله بالا آمدند تا حاکمیت به تدریج تغییر کرد. ظاهر حکومت دینی بود ولی باطنش عوض شد.

یکی دیگر از مولفه های موثر این که بعضی از سران سابقه دار جهان اسلام و اصحاب پیغمبر کم کم فاسد شدند و در پی دنیا افتادند تا زهد و گذشت و فداکاری های سابق خود را جبران کنند و به اشراف، سرمایه دارهای بزرگ و رانت خواران حکومتی تبدیل شدند. بعضی شان کسانی بودند که سابقه جهاد، تلاش، انفاق، تبعید، شکنجه شدن و فداکاری های بزرگ داشتند و فقط شهید نشده بودند؛ و الا بسی فداکاری ها کرده بودند؛ افراد خوشنامی که کم کم اولویت هایشان عوض شد، اخلاقشان، طرز فکرشان و طرز حرف زدنشان تغییر کرد و از آن آرمان ها و ایده ها فاصله گرفتند ... *

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی


سرباز آخرم، چه بی رمق شدی علی اصغرم
حجم: 5.32 مگابایت



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۲۰:۳۹
آشنا12

حکومتی که امام حسین علیه السلام به دنبال آن بود، حکومتی بود که در آن بشود حاکمان را نهی از منکر کرد. «اقولهم بمرّالحق» یعنی تندترین منتقدان دلسوز، نزدیک ترین رده به مسئولان باشند و کسانی که بتوانند بدون سازشکاری و محافظه کاری علیه فسادها انتقاد صادق و صریح بکنند. حکومتی که در آن، افرادی که کار بلد نیستند، شرعاً حرام و ممنوع باشد که قبول مسئولیت بکنند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: «فهو خائن»؛ یعنی کسانی که کار را نمی شناسند ولی مسئولیت قبول می کنند، خائن هستند. حکومتی که قوم و خویش بازی و پارتی بازی و آقازاده بازی و این حرف ها در آن نیست. حکومتی که فرمود: «اِنَّما الوالِی بَشَر» حاکمان، بشرند و مثل همه بشرها در معرض خطرند و باید مراقب خودشان باشند. حکومتی که حسین علیه السلام به دنبال ساختن آن بود و شهید شد، حکومتی بود که سطح زندگی مسئولین درجه یک و دوی آن، وزیرش، وکیلش، رئیس جمهورش، رئیس قوه قضاییه، رئیس دادگستری، رئیس مجلس و نماینده های مجلس آن در حد متوسط مردم به پایین باشد. نباید خانه های آن ها در منطقه بالای شهر باشد و در کنار اشراف زندگی بکنند. این است حکومتی که حسین بن علی برای تشکیل آن شهید شد.*

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی


از سر گذشتن حججی ها سعادت است
حجم: 825 کیلوبایت

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۲۲:۲۶
آشنا12


کپی از کانال فقه و زندگی


پی نوشت: بماند عزاداری هایی که تا نیمه های شب طول می کشه و نماز صبح عزادار ها قضا میشه ...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۲۱:۰۲
آشنا12

در فرهنگ علوی و حسینی و رضوی، در حکومت نباید «استبداد بالاموال» یعنی تصرف خودسرانه در اموال عمومی باشد. این عین تعبیر روایت است: «استبدَّ بالاموال». استبداد در مورد مسائل مالی، همان مصارف مطالعه نشده و فاقد کارشناسی و غلط یا مصارف شخصی و سوءاستفاده های حکومتی از بیت المال است که گناه کبیره و از اعظم کبائر است. حسین علیه السلام خواست بگوید: فقط زیر سایه عدالت و خدمت به مردم می توان فرمان داد و مشروع ماند. احزاب و گروه های حاکم، حق ندارند با حکومت  با بیت المال و امکانات آن مثل غنائم جنگی برخورد و اموال دولتی را غارت کنند.

هیچ کس خائن به دنیا نمی آید. همه کم کم خائن بار می آیند و خود نیز در این قضیه مقصر هستند و یک نمونه هم وقایع کربلاست. بعضی از جلادهای کربلا قبلا سوابق خوبی در اسلام و حتی در جهاد داشتند و برخی اصلا رزمنده اسلام بودند، جبهه رفته بودند و در رکاب علی بن ابی طالب جنگیده بودند، چنان که اگر تیر مثلا به جای بازو به گلویش خورده بود، اکنون جزء شهدای اسلام بود. اما اینک به کربلا آمده تا سر امام حسین را از تن جدا کند...*

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی

  

                                      یه روز باید جهانی شه، توو هر زمین، به هر زبون، حسین عزیز فاطمه
                                                                       حجم: 6.49 مگابایت

         


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۰
آشنا12

برخی از این ها که امام حسین علیه السلام را کشتند و در اردوگاه یزید بودند، قبلا جزو اصحاب امیرالمومین بودند. بعضی، از رفقای خود امام حسین بودند. یکی از آنها، شمر بن ذی الجوشن است. شمر، جزء افسران علی بن ابی طالب در جنگ صفین بود که در کنار حسن و حسین با معاویه جنگیده بودند. اما اینک شمر، افسر نیروهای یزید در کربلا شده که سر حسین را می برد. فقط این یکی هم نبود. دست کم ده، بیست اسم دارم که این ها قبلا جزء اصحاب امیرالمومنین و از رفقای سابق حسن و حسین و همرزم آنها بودند و در کربلا حضور یافتند و دستشان به خون حسین آلوده شد.

این منطق اسلام است که اگر به درستی عمل کردید و به ارزش ها وفا کردید، سالم می مانید و الّا فاسد می شوید.

هر کس بد عمل کند، ضربه خواهد خورد و فرقی نمی کند که نامش مسلمان باشد یا نباشد. این منطق، سنّت الهی در تاریخ است. *

*حسین علیه السلام، عقل سرخ/ رحیم پور ازغدی


سه ساله پس از رنج صد ساله، رسیده نفس های پایانش
حجم: 6.09 مگابایت


۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۲۰:۴۰
آشنا12