معنویت اسلام، رهبانیت از نوع بودایی و مسیحی نیست، بلکه ریاضت در صحنه ی جهاد در عین متن زندگی است. در منطق حسین بن علی علیه السلام، فراغت از دنیا، فراغت از تکلیف و حقوق نیست، فراغت از سیاست و اقتصاد نیست. زیرا اسلام فقط یک مقدار شعار و شعائر ساکن نیست.
دینامیسم اسلام، چیزی نبود که از بیرون به اسلام، قلمه شده باشند؛ بلکه ذاتی اسلام است و آنها می خواستند ذاتیات اسلام را کتمان و تحریف بکنند. بنابراین، دعوا، دعوای بین «اسلام کتاب و سنّت» بود که حسین برایش کشته شد با «اسلام اموی»، دینی که در حکومت و حقوق بشر و ... هیچ دخالتی نمی کند و حرف نمی زند و حکمی نمی دهد.
در فرهنگ اهل بیت
علیهم السلام، آرمانی که گرسنگی
گرسنگان به آن لطمه نزند، یک آرمان انسانی نیست، چه برسد به یک آرمان الهی. اهل بیت، شیعیانشان را حتی به قطره اشک یتیمان هم حساس
کرده بودند و می گفتند که از کنار محرومان و مظلومان، بی تفاوت عبور نکنید؛ چه رسد
یه بی عدالتی های بزرگ در جامعه انسانی که سزاوار اغماض نیست.*
* کتاب "حسین علیه السلام، عقل سرخ"، حسن رحیم پور ازغدی