به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

۴ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

یادش به خیر

روزهایی که وقتی می خواستم برم سرکلاس، انگار غم دنیا هوار می شد رو سرم.

چقدر نذر و نیاز می کردم و تو مسیر، سوار تاکسی و اتوبوس صلوات می فرستادم که امروز به خیر بگذره.

چقدر استرس داشتم که نکنه بچه ها چیزی بپرسن و من بلد نباشم. یا یه جوری درس بدم که بچه ها متوجه نشن.

اولین باری که معاون آموزشی مدرسه، برادرانه دعوتم کرد تا باهم صحبت کنیم رو هیچ وقت یادم نمیره. حس حمایت شدن اما همراه با له شدن که هی فلانی تو هیچی بلد نیستیا! اینو ایشون نگفت که خودم تو کل جلسه تو ذهنم فریاد می زدم. و انگار که صدای ذهن ایشون، صدای ذهن من رو شنیده باشه که تمام تلاششون رو می کردن دعوای من و خودم رو به سکوت بکشونن.

بحمدلله اون سال گذشت. با همه قهر کردن های بچه ها و من. و بچه های اون سالم از دوستای امروزم شدن.

و من بزرگ شدم.

درد کشیدم و بزرگ شدم.

خرد شدم و بزرگ شدم.

استرس کشیدم و بزرگ شدم.

تلاش کردم و بزرگ شدم.

و اگه همه این ها تو مسیر امام حاضر حی نبود، نگاه ایشون سرکلاس وقتی از درد بی کسیمون تو دنیا می گفتم، نبود، قطعا و قطعا و قطعا اتفاقی نمیفتاد.

اینجا خونه امنمه، پس می نویسم از اینکه کلاس هام نذر حضور و ظهور منجی بود...

که بچه هام سپرده شده به منجی بودن...

از دیروز که گفتن دبیر برتر شدم، خیلی دارم سعی می کنم خوشحالیم رو سرکوب کنم که یه وقت شیطون دور برش نداره

آقا جانم خودتون هوامو داشته باشید، من بی جنبه ام

 

 

اللهم اجعلنی خیرا مما یظنون...

واغفرلی ما لایعلمون...

و لاتواخذنی بما یقولون...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۴۶
آشنا12

ما جمع نقیضین هستیم

احساسات ما طولی نیست که عرض های وجودمان را احساساتی نقیض پر کرده.

بغض، ذوق، گریه، هیجان، عزت، تحقیر و...

انگار نه انگار که ذوق زده ای از اتفاقی...

و با خودت کلنجار میروی

نه به خاطر احساسات منفی که قطعا لازمه وجودی هرکسی هستند.

کلنجار می روی چون نمی دانی دقیقا و در چه نقطه ای قرار گرفته اند.

نمی دانی عزتت در کدامین لحظه تحقیر می شود و بغضت به خنده می رسد؟...

و این جمع نقیضین در عین آشفتگی، بزرگت می کند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۳۳
آشنا12

برداشت هایی از کتاب

«اخلاق ربانی، آفات زبان، حب مدح، ستایش و تمجید» حاج آقا مجتبی تهرانی

 

انسان هایی که مدح دوست دارند:

1. کسانی که دوستدار مدح هستند و آن را از دیگران طلب می کنند و برای اینکه مدح شوند، دست به هر کاری می زنند و هیچ مرزی را نمی شناسند.

2. کسانی که دوستدار مدح هستند و آن را از دیگران طلب می کنند اما حاضر نیستند هر کاری بکنند تا از آنها مدح و ستایش شود.

3. کسانی که دوستدار مدح هستند اما مدح شدن را از دیگران طلب نمی کنند و نمی خواهند.

4. کسانی که دوستدار مدح هستند اما از مدح شدن کراهت دارند، چون در راه مجاهده با نفس هستند.

 

انسان هایی که مدح دوست ندارند:

1. کسانی که نسبت به مدح بی تفاوت هستند.

2. کسانی که از مدح شدن ناراحت می شوند. (از نیکان روزگار و اولیای خدا هستند)

 

درمان حب مدح و ستایش

راه های علمی

1. اگر نعمت یا فضیلتی دارد، ناشی از فضل الهی است و خود انسان هیچ کاره است. (انسان مراقب باشد که از نظر درونی این مدح روی او اثر نگذارد)

2. بیم داشتن انسان به از دست دادن فضایل است.

3. بسیاری از مدح و ستایش هایی که از انسان می شود، موهومی است.

4. توجه به از بین رفتن بالاترین قدرت ها و جاه و جلال های دنیایی است.

5. انسان مراقب باشد که رضای خالق را با رضای مخلوق عوض نکند.

6. رضای مخلوق هیچ گاه حاصل نمی شود.

راه های عملی

1. عدم تشکر از مدح کننده

2. عدم تغییر رفتار نسبت به مدح کننده

3. توجه به خدا در هنگام مدح شدن

ممدوح اگر در مقابل مدح بی اندازه قرار گرفت، بگوید این مواردی که شما می گویی، در من نیست.

 

درمان نکوهش ذم

راه های علمی

1. تشکر از صیحت کننده دلسوز

2. ناراحت نشدن از کسی که عیب واقعی را به قصد اذیت بیان می کند

3. خوشحالی از اینکه افترا زننده به عیوب واقعی انسان آگاهی ندارد.

راه های عملی

با عدم مقابله مثل زبانی و عملی به درمان نکوهش ذم در وجودش بپردازد.

 

دو حالت در مقابل حب مدح و نکوهش ذم

1. مدح و ذم در نزد فرد مساوی است

2. انسان از مدح شدن ناراحت می شود اما از ذم شدن ناراحت نمی شود.

 

نکته

1. اطلاع دادن از توانایی خود، مدح و ستایش به حساب نمی آید.

مساله حرفه ها، صنایع، علوم و امثال این ها، اگر جنبه اخباری و اطلاعی داشته باشد، یعنی مطلع هستم و این را می دانم، مساله خودستایی به شمار نمی رود. گاهی ممکن است که با نگفتن اینکه دارای چنین فضیلتی هستم، چه بسا ضایعه ای پیدا بشود. افراد ناشی یا مغرض پیدا بشوند که ضربه بزنند. اینکه انسان بگوید، بلد هستم، درستش می کنم! نه اینکه خرابش کند، خودستایی نیست. ز

2. انسان می تواند از کار شخصی تعریف بکند، اما نباید از خود شخص تعریف کند، یک وقت اشتباه نشود.

 

 

روایت مولا علی علیه السلام درباره حب مدح، ستایش و تمجید

من کراهت دارم از اینکه به گمان شما راه پیدا کند که ستودن و ستایش شنیدن را دوست دارم. یا به خاطر شما این مطالب بیاید که من از ستایش کردم خوشم می آید. من بدم می آید از اینکه چنین مساله ای در ذهن شما بیاید. و اینکه تمجید را گوش کنم. من به حمدلله این چنین انسانی نیستم. بر فرض محال هم اگر دوست داشتم ستایش و این قبیل گفته ها را، این میل را به جهت فروتنی برای خداوند سبحان که او به شمول عظمت و بزرگواری سزاوارتر است، رها و ترک کردم. چه بسا مردم بعد از اینکه کار بزرگی می کنند، دوست دارند و شیرین به نظرشان می آید که تمجید و ستایش شان بکنند. اما شما از من تمجید نکنید. آن هم تمجید هایی که زیبا باشد. زیرا من می خواهم مطیع خدا باشم و خودم را از زیر بار تکالیفی که هنوز از آنها فارغ نشدم، خارج کنم، واجباتی که لازم است آنها را انجام بدهم. پس همان گونه که با ستمگران صحبت می کنید، با من صحبت نکنید.

 

 

موضوعات مهم در مدح و تمجید

1. ممدوح چه کسی باشد. (ممدوح مستحق مدح باشد)

مراقب باشید میدان برای افرادی در جامعه باز نشود. همین ستایش های بی مورد و ستودن های زشت است که موجب می شود جامعه ای به خطر سقوط کشیده شود.

2. صدق و کذب مدح (مدح سر از افراط درنیاورد و از طرف دیگر تفریط نیز نشود و مطلق گویی نسبت به آنها در تعریف و تمجید نکند.)

باید خیلی مراقب باشید در تعریف هایی که می خواهید از دیگران بکنید، ببینید که راست است یا دروغ

3. انگیزه مدح (انگیزه مدح چیست؟ )

آیا مساله فضیلت خواهی، کمال و خدا مطرح است یا جنبه های شیطانی مطرح است؟ مثلا انسان طمعی در ممدوح دارد و می خواهد چیزی از او بگیرد و ستایش می کند.

4. حضور یا غیاب ممدوح (مادح ممدوح را در حضورش ستایش نکند.)

مدح در حضور ممدوح با در غیابش باشد.

 

 

شرط مدح مناسب

شکی در آن نیست که وقتی برادر مومن یا خواهر مومنه انسان، دارای کمالی است، انسان آن را بگوید یا اگر مبرا از نقص است، انسان او را مبرا کند.

اما به دو شرط

1. بیش از آنچه در او هست، انسان مدح و ستایش نکند. (کیفی)

2. مدح انسان به جای یکبار، چندین بار تکرار نشود. (کمی)

تمجید کردن بیش از آنچه شخص مستحق آن است، تملق است.

 

 

نقطه مقابل مدح مناسب

ممکن است کسی دارای فضیلت باشد، ولی انسان او را نمی گوید، یا کمی می گوید و رد می شود. خیال نکنید انسان خوبی است، بلکه این کار ناشی از حسد است، نفس خیلی خبیث است. گاهی منشا مختصر گفتن، نگفتن یا کوتاه آمدن، حسد است. انسان باید آنچه را از واقعیت هست، بگوید و تمجید و تحسین کند.

 

بعد تربیتی مدح

از نظر تربیتی در بعد دینی و ابعاد دیگرش خیلی انسان باید مراقب باشد. اگر مدح انسان اثر مثبت دارد و برعکس است، آن را بگوید تا طرف مقابل تشویق و ترغیب شود. نه اینکه کوتاه بیاید، بلکه هلش بدهد و موجب شود عمل خوبی انجام دهد.

اما تحسین کردن به مقدار عمل باشد، که اگر بیشتر باشد عوارضی دارد و جلوگیر هم هست. در این صورت مانعی ندارد که انسان مدح دیگری را بکند.

 

 

دعای آخر (توصیه پیامبر به مولا علی)

ای علی وقتی تو را در مقابل رویت ثنا کردند، بگو

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی خیراً مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لی مَا لاَ یَعْلَمُونَ و لاَ تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ،»

 

انا اعلم بنفسی من غیری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۵۲
آشنا12

ایام عید بود که نوشتم.

تو خونه امن مجازیم. اینجا ...

اما ارسال نکردم.

نه به این خاطر که اینجا امن نباشه، نه. چون حس کردم برای این حرف ها، گله ها، شکایت ها، حتی خودمم محرم نیستم.

یه حرفایی تو ذهن و قلبته که نباید بروزشون بدی، حتی به خودت، چه برسه بقیه.

حس می کنم در بهترین موقعیت ممکن از نظر خودآگاهی تا اینجای زندگیم قرار دارم، اما اذیت ها گاها فشار میاره.

و طبیعیه احساس تنهایی ...

***

 

نیاز به برون ریزی مستمر دارم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۳
آشنا12