به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گناه» ثبت شده است

امام صادق علیه السلام فرمودند: «اَشَدُّ النّاسِ اِجتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنوبَ».

اگر می خواهی خیلی کار کنی، گناهان را ترک کن. لازم نیست مستحبات را انجام دهی. ثِقلت را به ترک گناهان بگذار. پیشگیری کن تا نگذاری بدن بیمار شود. این بهتر از آن است که چاق و چله اش کنی اما مریض باشد. روحی که آلوده است، اثر نمی پذیرد. کسی که آلوده به گناه است، می شود با ادامه گناه، نورانیت درونی پیدا کند؟ حالا مدام به او ذکر بده تا بگوید. این ذکر به چه دردی می خورد؟ البته اگر بنا را بر این گذاشته است که دیگر حرامی را مرتکب نشود، به او ذکر استغفار می دهیم، این کمک کننده است. اما اگر جلوی گناه را باز کرده و ذکر هم می گوید، بی فایده است.

در بین محرمات ثِقل را بر شهوت بطنی و جنسی بگذارد. البته همه محرمات را باید ترک کند؛ اما روی این ها بیشتر سفارش شده است. یکی مسئله حرام خواری است که به آن شهوت بطنی می گوییم و دیگری شهوت جنسی است.

شکمی پر از مال حرام است، در واقع خونی که در رگ او جریان دارد و نیرویی که از حرام گرفته است، اثر وضعی دارد، به این معنی که مانعیّت دارد.

دو مسئله برای فاسد کردن جامعه، کلیدی است، اول آنکه افراد جامعه از نظر مالی حلال و حرام سرشان نشود. دوم اینکه از نظر شهوت جنسی، حلال و حرام سرشان نشود.

اگر بخواهی این دو را درست کنی، در همین سنین جوانی می توانی درست کنی...

حاج آقا مجتبی تهرانی/ کتاب ادب الهی، جلد دوم، مبانی تربیت/ جلسه نوزدهم

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۱۱
آشنا12

 

پی نوشت1: انصافا چقدر از ته دل ناراحت شدم واسه گناه کردن بقیه؟ نه اینکه برم پیش دوستم بگم فلانی رو دیدی، "بنده خدا غیبتش نباشه"، فلان کارو کرد... بگذریم از اینکه خیلی وقتا عجب می گیرتمون و نهایتش اگه صدامونم پیش کسی درنیاد، تو دل خودمون قضاوت می کنیم ...

اگه جامعه رو یه "من" واحد در نظر بگیریم، هرقسمتی از این "من" مریض بشه، تلاش می کنیم به اون قسمت بیشتر برسیم تا زودتر خوب شه، دقیقا خلاف چیزی که تو جامعه "اسلامی" امروزمون می بینیم ... (اکثرا نه همه)، خیلی وقتا امر به معروف و نهی از منکر چیزی جز این رسیدگی بیشتر و تلنگر صمیمانه نیست...

پی نوشت2: می گفت اگه اشتباهی هم از کسی دیدی، سعی کن توجیهش کنی ...

پی نوشت3: حواسمون باشه گناه فردی با گناهی که رو سرنوشت یه جامعه اثر داره فرق داره، حاکمی که تو جامعه اسلامی خلاف شرع عمل می کنه، باید با جدیت ازش مطالبه کرد!

سوال نوشت: نمی دونم چرا برعکس عمل می کنیم، از مردم مطالبه می کنیم و گناه مسئولین رو توجیه ...

آیا می دانید نوشت: آیا میدانستید پس از اتمام غیبت با گفتن جمله ی: بگذریم، نمیخوام غیبت بشه!
غیبت از نامه ی اعمال شما پاک نمیشه!؟ 😳

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۶ ، ۲۳:۴۹
آشنا12



این روایت از امام صادق صلوات الله علیه نقل شده است که حُسن ظنّ و خوش‏ گمانی به خداوند مرکب از دو چیز است. ما این مطلب را در معارفمان داریم که هر انسانی که به خداوند ایمان دارد، ‌باید به خدا، حسن ظنّ هم داشته باشد. یعنی نمی شود انسان به خدا، ‌که مستجمع جمیع صفات کمالیه است، ایمان داشته باشد ولی حسن ظن به او نداشته باشد. گاهی در باب حسن ظن به خدا اشتباه می‏ شود و این روایت می خواهد آن اشتباه را برطرف کند. انسان باید به خداوند حسن ظن داشته باشد؛ امّا در حسن ظنّ این ‏طور نیست که فقط جنبه امید مطرح باشد، بلکه حسن ظن مرکب از دو چیز است: هم امید در آن است و هم بیم. انسان‏ها غالباً اشتباه می ‏کنند و خیال می‏ کنند که فقط امید است.

«حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ» بخش اول این است که به هیچ موجودی امید نداشته باشی مگر به خداوند. «أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ» به قول ما انحصار است. در تمام امور، فقط امیدت خدا باشد. حسن ظن به خدا فقط این است ؟ خیر! «وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَکَ». کنارش یک بیم هم هست. خوف و بیم نیز از هیچ چیزی نداشته باش مگر گناه خودت. این‏طور نیست که امید به خدا، برای گناه کردن میدان باز کند. خوب دقت کنید که حضرت چ‏طور جلویش را گرفته است.

باید بگویی: ما تنها امیدمان در امور مادی و معنوی به خدا است. هم امور مادی و هم معنوی. در هر دوتایش تنها امیدمان باید خدا باشد. گره‏ گشای ما او است؛ چه در دنیا از نظر مسائل مادی و چه از نظر معنوی و اخروی. تنها امید ما خدا است. شبهه ‏ای هم در آن نیست. اما این را هم بدان، او ‌گره‏ گشا است امّا توجه به این داشته باش که خودت می ‏توانی به کارت گره بیاندازی. مطلب بعدی‏ این است که از گناه خودت بترس. «وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَکَ» بیم نداشته باش مگر از گناه خودت! یعنی بفهم که خودت در کارهای مادی و معنوی‏ات گره می ‏اندازی.

حسن ظن به خدا مرکب از دو چیز است : امید و بیم . هر دو مورد مطرح است . حواست را جمع کن. که گناه نکنی. بله! اگر غفلتاً گناهی صادر شود گره ‏گشا کیست؟ خدا است. اما تعمّد به گناه نعوذ بالله ...
*حاج آقا مجتبی تهرانی

پی نوشت: هر چی می کشم از دست این نترسیدنه ...
اونجایی که باید امیدوار باشم، ناامیدم، اونجایی که باید بترسم میگم نه بابا خدا ارحم الراحمینه...
آرزومه اینقدر معشوقم شی که بفهمم خلاف خواست معشوق عمل کردن، از هر چیزی ترسناک تره ...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۴
آشنا12


می خواهم امروز تکلیف شما را سنگین کنم... خود شما هم این واقعیت ها را می دانید. منتها در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست!

صفحه 24 کتاب دغدغه های فرهنگی


مرور مجدد👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

هر جا که روی زود پشیمان به در آیی...

زنگ خطر: کم کم دارم حس می کنم بی حس شدم در مقابل گناه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۶
آشنا12

بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوۀ الا بالله العلی العظیم


این روایت را سلمان رضی الله عنه نقل می‌کند: «إذا أَرادَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ هَلاکَ عَبدٍ نَزَعَ مِنهُ الحَیاءَ ...» «نزع» به معنای کندن است؛ حیا از او کنده می‌شود. دور می‌شود. تعبیر «نزع» یعنی یک چیزی به چیز دیگری محکم چسبیده باشد و بخواهی به زور آن را بکَنی. هنگام مرگ را هم حالت نزع می‌گوییم. حالت جان کندن را حالت نزع می‌گوییم؛ چون چنان روح با این جسم انس گرفته است که به زور می‌خواهند از جسم جدایش کنند. حیا آمیخته با فطرت انسان است؛ به زور باید آن را جدا کرد؛ سببش هم عمل زشت است که جنبه روحی دارد ...

...گاهی انسان با افرادی برخورد می‌کند می‌بیند جوان با عطوفت، مهربان، خوب، متدین، امانت‌دار و همه خصائل انسانی و الهی در او هست. اما بعد از مدتی فرض کنید موجودی خطرناک می‌شود که نعوذبالله هر جنایتی را می‌کند. مرتب هم می‌گوید هدف وسیله را توجیه می‌کند. جنایت‌های بزرگ پیش او ساده می‌شود. ککش هم نمی‌گزد...

چه شد این طوری شد؟ نعوذبالله یکی از راه‌ها از نظر روانی که انسان را در بُعد انسانی و الهی مَسخ می‌کند، «تشویق به عمل قبیح» است. انسان ابتدا باک دارد؛ چه بسا باید مدام او را در فشار گذاشت، چون فطرت او است. رفته رفته وقتی یک مرتبه دست او به عمل قبیح باز شد و شیرینی و لذّت حیوانی زیر ذائقه نفس حیوانی آمد، قبح از بین می‌رود؛ در مرحله بعدی نسبت به انجام این عمل قبیح، سهل‌تر است. اول با فشار بود، اما بعد آسان می‌شود؛ چون تکرار می‌شود و وقتی عمل قبیح تکرار شد، حالت حیا که انفعال نفس از ارتکاب این عمل قبیح است، از بین می‌رود...

... این را بگویم که اگر به انسانی که حیایش رفته است بگوییم خوک، جسارت به خوک‌ها است؛ فطرت خوک همین است؛ یعنی از نظر آفرینش به همین شکل است. اما انسان این طور نیست، انسان خودکرده است؛ او می‌توانست ملَک و فرشته بشود، خدا ابزارش را هم به او داده بود ...

پی نوشت: همینه که میگن گناه نکردن خیلی آسون تر از توبه کردنه. خدا نکنه شیرینی گناه رو نفس بچشه، بیچاره می‌کنه اگه هلاک نکنه.

دل نوشت: یاد یه تیکه از آیه قرآن افتادم... اولئک کالانعام بل هم اضل! پست تر از چهارپا شدن ... خودت دست هممونو بگیر و بکش بیرون از وادی حیوانیت انسانی ...

آمین


حاج آقا مجتبی تهرانی/ کتاب ادب الهی- جلد چهارم (حیا)/ جلسه هشتم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۲۳
آشنا12

اولین راه پیوند دل با خدا ترک گناه است. بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همه‌ی واجبات مهمتر، نماز است.

«و اعلم انّ کلّ شی‌ء من عملک تبع لصلاتک»؛ همه‌ی کار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانید، با توجه و با حضور قلب بخوانید.

حضور قلب یعنی بدانید که دارید با یکی حرف میزنید؛ بدانید یک مخاطبی دارید که دارید با او حرف میزنید. این حالت را اگر در خودتان تمرین کردید، اگر توانستید [در ایام جوانی] این تمرکز را ایجاد کنید، تا آخر عمر این برای شما می ماند. اگر حالا نتوانستید - همان طور که گفتم - بیست سال بعد سخت است، بیست سال بعدش سخت‌تر است؛ بعد از آن، کسی اگر از قبل نکرده باشد، خیلی خیلی سخت است. از حالا عادت کنید این تمرکز را در حال نماز در خودتان ایجاد کنید و به وجود بیاورید. آن وقت این آن صلاتی است که: «تنهی عن الفحشاء و المنکر». «تنهی» یعنی شما را نهی می کند؛ معنایش این نیست که مانعی جلوی شما می گذارد که شما دیگر نمی توانید گناه کنید؛ نه، یعنی دائم به شما می گوید گناه نکن. خوب، روزی چند نوبت از درون دلِ انسان به او بگویند گناه نکن، گناه نکن، انسان گناه نمی کند. این نماز است.۱۳۸۹/۰۵/۳۱رهبر معظم انقلاب

بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان



دل نوشت1: گاهی اینقدر از خودم و گناهام کلافه میشم که نمی دونم کجا فرار کنم از دست من! دلم به همین نماز دست و پا شکسته ام خوشه که نجاتم بدی ...
دل نوشت2: چه حال غریبی داره این جمله "اعوذ بالله من شر نفسی ..." از خودت فرار کنی و بری تو آغوش اونی که تو رو بهتر از خودت می شناسه ...

خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۴
آشنا12

این از مصیبت های ماست که در صحبت ها، عنوان های شرعی را کنار می گذاریم و از عناوینی استفاده می کنیم که درست نیست و قبح عمل را هم از بین می برد. برخی افراد مسائل اسلامی را دو دسته کردند: احکام و اخلاق! احکام یعنی بایدها و نبایدها و اخلاق یعنی هست ها و نیست ها. بعد تعدادی از معاصی کبیره را از احکام برداشتند و به اخلاق پیوند دادند و اسمش را از «گناه» به «بداخلاقی» تغییر دادند! مثلا کسی که تهمت می زند، دروغ می گوید، غیبت می کند، اهانت می کند، می گویند: این بد اخلاقی است! حال آنکه غیبت از معاصی کبیره است! دروغ از معاصی کبیره است. مثل این است که کسی زنا کند، شراب بخورد و آدم بکشد، بعد به او بگویند: آقا بداخلاقی نکن!!! البته اینکه می گویم: غیبت مثل زنا است، تمثیل غلطی است؛ چون ما در باب غیبت روایت داریم که جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: «الغیبهُ اَشَدُّ مِن الزِّنا». این بداخلاقی ها را این طور پایین آورده اند. از بدبختی های جامعه ی ما این است که «معاصی کبیره» شده «بداخلاقی»!

از آن طرف تملق، چاپلوسی و دورویی شده «خوش اخلاقی»! لااله الا الله! یعنی اگر کسی مراعات جهات شرعی را بکند، بداخلاق است، اما اگر گاهی به میخ بزند و گاهی به نعل بکوبد، خوش اخلاق است! یک آدم اجتماعی است! اگر کسی چاشنی باطل نداشته باشد و نتواند مردم را فریب دهد، می گویند: اجتماعی نیست؛ بداخلاق است! از یک طرف معصیت شده «بداخلاقی» و از یک طرف تملق و چاپلوسی شده «اخلاق»!


حاج آقا مجتبی تهرانی-سلوک عاشورایی (حق و باطل)- صفحه 321



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۸
آشنا12