هر جا که روی زود پشیمان به در آیی...
بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوۀ الا بالله العلی العظیم
این روایت را سلمان رضی الله عنه نقل میکند: «إذا أَرادَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ هَلاکَ عَبدٍ نَزَعَ مِنهُ الحَیاءَ ...» «نزع» به معنای کندن است؛ حیا از او کنده میشود. دور میشود. تعبیر «نزع» یعنی یک چیزی به چیز دیگری محکم چسبیده باشد و بخواهی به زور آن را بکَنی. هنگام مرگ را هم حالت نزع میگوییم. حالت جان کندن را حالت نزع میگوییم؛ چون چنان روح با این جسم انس گرفته است که به زور میخواهند از جسم جدایش کنند. حیا آمیخته با فطرت انسان است؛ به زور باید آن را جدا کرد؛ سببش هم عمل زشت است که جنبه روحی دارد ...
...گاهی انسان با افرادی برخورد میکند میبیند جوان با عطوفت، مهربان، خوب، متدین، امانتدار و همه خصائل انسانی و الهی در او هست. اما بعد از مدتی فرض کنید موجودی خطرناک میشود که نعوذبالله هر جنایتی را میکند. مرتب هم میگوید هدف وسیله را توجیه میکند. جنایتهای بزرگ پیش او ساده میشود. ککش هم نمیگزد...
چه شد این طوری شد؟ نعوذبالله یکی از راهها از نظر روانی که انسان را در بُعد انسانی و الهی مَسخ میکند، «تشویق به عمل قبیح» است. انسان ابتدا باک دارد؛ چه بسا باید مدام او را در فشار گذاشت، چون فطرت او است. رفته رفته وقتی یک مرتبه دست او به عمل قبیح باز شد و شیرینی و لذّت حیوانی زیر ذائقه نفس حیوانی آمد، قبح از بین میرود؛ در مرحله بعدی نسبت به انجام این عمل قبیح، سهلتر است. اول با فشار بود، اما بعد آسان میشود؛ چون تکرار میشود و وقتی عمل قبیح تکرار شد، حالت حیا که انفعال نفس از ارتکاب این عمل قبیح است، از بین میرود...
... این را بگویم که اگر به انسانی که حیایش رفته است بگوییم خوک، جسارت به خوکها است؛ فطرت خوک همین است؛ یعنی از نظر آفرینش به همین شکل است. اما انسان این طور نیست، انسان خودکرده است؛ او میتوانست ملَک و فرشته بشود، خدا ابزارش را هم به او داده بود ...
پی نوشت: همینه که میگن گناه نکردن خیلی آسون تر از توبه کردنه. خدا نکنه شیرینی گناه رو نفس بچشه، بیچاره میکنه اگه هلاک نکنه.
دل نوشت: یاد یه تیکه از آیه قرآن افتادم... اولئک کالانعام بل هم اضل! پست تر از چهارپا شدن ... خودت دست هممونو بگیر و بکش بیرون از وادی حیوانیت انسانی ...
آمین