به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استغفار» ثبت شده است


 اَللّـهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْری

وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّی ...

خدایا! عذرم را بپذیر

و به این آشفتگی و پریشانی حالی ام رحم کن...


دل نوشت: سجده شکر لازمم آقا که شما مولا مایی ...


خواهش نوشت: یک بار هم که شده، حداقل ترجمه فارسی این استغفار هفتاد بندی رو بخونید، زبان حال خودمونه از زبان مولا ...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۷
آشنا12

نمی دونم چرا آرامش تیکه گمشده ی جوونای نسل امروزمونه، جوونایی که تو دوره بعد از جنگ به دنیا اومدن، نه سختی های اون دوران رو کشیدن، نه استرس این رو تجربه کردن که وقتی واسه خرید نون میرن تا سر خیابون، می تونن دوباره برگردن و خانوادشون رو ببین یا نه، دورانی که آدما وایمیسادن تو صف کوپن و نفت و ... تا با همون یه ذره درآمدشون بتونن زندگیشون رو بچرخونن.

اما با این حال کمتر آرامش خواستن رو از زبون آدم بزرگا شنیدم تا جوونای هم دوره ای خودم

نمی دونم چرا ماها اینقدر محتاج آرامش شدیم

دنبال چی هستیم که آرامشون اینجوری سلب شده

وقتی میشینم پای حرفای بزرگترا که خیلی از اتفاقات تاریخی رو که ماها تو کتابا خوندیم، اونا باهاشون زندگی کردن، می‌بینم وقتی هم که تو سخت ترین شرایط زندگی بودند باز هم یه شیرینی آرامشی رو می تونی تو خاطراتشون پیدا کنی. خیلی جاها به شخصه این آرامش رو تو تعریف کردناشون حس کردم. از خاطرات قشنگ! وضعیت قرمز که کل محل جمع میشدن تو پناهگاه و بگو و بخند هایی که تو اون شرایط داشتند. از خوشحالیشون موقع تعطیل شدن مدارس موقع موشک بارون تهران و رفتن دسته جمعی فامیل به شهرستان و خوش و بش هاشون تو مسیر. از برف های تا زانو و بخاری نفتی و تعطیل نشدن مدارس تو اون وضعیت برف.

وقتی با خاطرات نسل امروز حتی خاطره تعریف کردنای خودم مقایسه می‌کنم می بینم چقدر ماها کمبود آرامش داریم. وقتی از سال های دبیرستانم تعریف می کنم، خاطرات آزاردهنده زودتر از خاطرات شیرین به ذهنم میاد. وقتی به دانشگاه فکر می کنم یاد روزهای غم انگیزش آزارم میده، وقتی به ازدواج فکر می کنم، فقط سختی هاش به ذهنم میرسه و ...

بعضی وقتا فکر می کنم ماها عادت کردیم قفل شیم روی خاطرات بدمون. فراموش کنیم اون خوش گذرونی هایی که با دوستامون داشتیم، فراموش کردیم اون حس قشنگی که موقع قبولی دانشگاه یا فارغ التحصیلی داشتیم. فراموش کردیم چقدر گفتیم و خندیدیم و تو سر و کله هم زدیم. ماها یاد نگرفتیم خاطراتمون رو قشنگ تعریف کنیم. جوری که به تلخی هاشم بتونیم بخندیم. نه اینکه خودمونو گول بزنیم، نه. ولی یاد بگیریم که این خاطرات هر جوری هم که بوده، الان گذشته. با یادآوری میزان غم انگیز بودن اونا چیزی حل نمیشه. یاد یه جک افتادم که می گفت امروزه آدم جرات نمی کنه با کسی درد و دل کنه، تا طرف بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره، بی خیالت نمیشه. واقعا زندگی نسل امروز ما همین شده. با خودمون لج کردیم، به همه می خوایم ثابت کنیم ما خیلی درد کشیدیم. ما خیلی تنهاییم، زجر کشیدیم. خب به فرض که ثابت کردیم، که چی؟

خودمونو از زندگی عادیمون محروم کردیم، از تلاش، پیشرفت و هممون افتادیم تو مد افسردگی و تنهایی. و آخرش میگیم ماها آرامش نداریم و آرامش میشه یه تیکه از هزاران تیکه گم شده ی زندگیمون. اگه به این باور برسیم که این ماییم، خود خود ماییم که می تونیم به زندگیمون آرامش بدیم، نه کس دیگه ای، نه خانواده، نه دوست، نه حتی شاهزاده و پری رویایی ای که قراره در آینده بیاد خوشبختمون کنه. باور کنیم که تا خودمون نخوایم هیچ کس نمی تونه خوشبختمون کنه، آروممون کنه، آرامش رو بهمون برگردونه.

چند وقت پیش، از یه آقای سخنرانی شنیدم که کی گفته شما فقط با ازدواج خوشبخت میشید؟ شما تا نتونید خودتون رو خوشبخت کنید، تا نتونید خوشبخت زندگی کنید، هیچ وقت نمی تونید کس دیگه ای رو خوشبخت کنید. حضرت معصومه هیچ وقت ازدواج نکردند اما الگوی کامل مسلمانانند. با اون همه دانش و کمالات. نه اینکه ازدواج خوب نباشه، خیر، واجبات دینه و کلی هم سفارش شده، اما هم کفو ایشون کسی نبود. حالا چون ایشون ازدواج نکردن بگیم خوشبخت نبودن؟ موفق نبودن؟

ناخودآگاه الان یاد آسیه افتادم، همسر فرعون. کسی که تو کاخ فرعون زندگی می کرد، نزدیک ترین شخص به فرعون بود. اما در قرآن الگوی همه مسلمانان، مرد و زن، معرفی میشن. حالا اگه من بودم: «وای شوهرم که کافره، من نمی تونم جلوی شوهرم وایسام، حالا چیکار کنم، چقدر بدبختم، خدا دیگه از من انتظار نداره بندگی کنم و ...»

این یه جمله رو هم بگم و تمومش کنم، آرامش با یک جا نشستن و منتظر موندن و دست به دعا بالا بردن بدست نمیاد. خود خدا میگه من احوال قومی رو تغییر نمیدم مگر اینکه خودشون بخوان. پس خیالم راحت، تا خودم نخوام، خودم تلاش نکنم، کار مفیدی که فقط خودم و خدا می دونیم انجام ندم، حالم خوب نمیشه، آرامش پیدا نمی کنم.

و در آخر بعد از این همه من! من! کردن بگم که هروقت تمام تلاشم رو کردم و باز حالم خوب نشد، حواسم به این تیکه از خطبه مولا باشه که ...

                       


یاعلی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۱
آشنا12

تموم شد ماه رجب ...

ماه خدا ...

و ماه پربرکت شعبان، ماه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شروع شد.


شرح حدیث حاج آقا مجتبی تهرانی به مناسبت شروع شعبان:

روی عن رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال:
شَعبَانُ شَهری رَحِمَ الله مَن اَعَانَنِی عَلَى شَهرِی.
روایتی از پیغمبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)  منقول است که حضرت فرمودند: شعبان ماه من است، رحمت خدا بر کسی که من را بر این ماه کمک کند. کمک کردن به پیغمبر در این ماه یعنی چه ؟ در بین ماههای سال، سه ماه رمضان، شعبان و رجب، که پشت سرهم قرار گرفتهاند، از نظر فضیلتها خصوصیّت دارند و هر کدام از اینها از نظر اهل معرفت منازلی از منزلهای سلوک إلیالله است.
شاید مثل چنین روزی بود، در اوّل ماه رجب روایتی را عرض کردم که آن روایت هر سه ماه را از نظر انتساب بررسی فرموده بود. تعبیر این بود: ماه رجب ماه خداست، ماه شعبان ماه پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و ماه رمضان ماه امّت است و بندگان خدا نسبت به ماه شعبان و رجب از یک جهت با هم مشترک هستند. روایت از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که ماه رجب، ماه استغفار است، حتّی در روایتی حضرت فرمودند: این جمله را بسیار بگوئید: أستغفرالله و أسئله التوبۀ. در ماه شعبان هم باز میبینیم استغفار از اعمال است. البتّه سقف هم گذاشتهاند و فرمودهاند: در روز هفتاد بار استغفرالله و أسئله التوبۀ بگویید. که همین جمله هم در ماه رجب وارد شده است و هم در ماه شعبان. البتّه آنوقت این اضافه هم دارد. استغفار دیگری هم هست، استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم و اتوب الیه، آنجا هم دارد . البتّه در همین روایتی که استغفار را توصیه میفرمایند، این نکته را اضافه میکنند که ضریب استغفار در ماه شعبان، هزار است. یعنی چه؟ یعنی هر یک استغفار در ماه شعبان برابر هزار تا است؛ یعنی اگر یک بار بگویی استغفرالله و اسئله التوبۀ، برایت هزار مرتبه نوشته میشود. در روایت دارد روزی هفتاد بار بگویید، لذا هفتاد هزار مرتبه در روز نوشته میشود. یعنی اگر کسی در هر روز از ماه شعبان هفتاد مرتبه بگوید: استغفرالله و اسئله التوبۀ مثل این است که در ماههای دیگر هفتاد هزار بار این استغفار را گفته باشد. به رقم و ضریب دقّت کنید! اینها همه گویای این مسأله است که شخص باید قابلیّت مهمانیای که خدا برای امّت در ماه رمضان گرفته است را پیدا کند.
 
این جمله حضرت که ماه رمضان ماه امّت است یعنی چه؟ یعنی در آن ماه، خدا مهمانی کرده. «دعیتم الی ضیافۀ الله»، لذا دو ماه فرصت دارید که خودتان را برای این ماه تطهیر کنید. حمّامهایی که ما میرویم مدّتش مختصر است، امّا مدّت این حمّام معنوی دو ماه است. دو ماه خودت را شستشو کن تا قابلیّت پیدا کنی و سر سفره ضیافت الهی بنشینی. علّت اینکه استغفار در این دو ماه تاکید شده و در روایات ماه رجب و این ماه تأکید بر آن شده است و میگوید هفتاد مرتبه استغفار کن و خدا فرموده هر یک عدد را هزار تا استغفار محسوب میکنم، همین است.

در این روایت پیغمبراکرم فرمود(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): «شَعبَانُ شَهری رَحِمَ الله مَن اَعَانَنِی عَلَى شَهرِی». ماه شعبان ماه من است، رحمت خدا بر آن کسی باد که من را در این شهر کمک کند. چگونه کمک کنیم؟ معلوم می شود به تعبیر ساده پیغمبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در این ماه برای تطهیر و شستشوی من و تو آستین بالا میزنند. اینجا میخواهم تعبیری کنم که ممکن است خیلی حزازت داشته باشد. پیغمبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این ماه برای اینکه آلودگی من و تو را پاک کنند مثل دلّاک میمانند. خدا رحمت کند کسی را که در این شستشویی که شما را میخواهم دهم کمک کند؛ یعنی استغفار و توبه کند. کمک کردن به من برای آنکه تمیز و پاکتان کنم که قابل شوید سر سفره میهمانی خدا در ماه رمضان بنشینید با توبه و استغفار است. «رَحِمَ الله مَن اَعَانَنِی عَلَى شَهرِی»...
91/3/31



دل نوشت:

یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
 آه شب و گریه سحرگاهم ده
 در راه خود اول ز خودم بی خود کن
 بی خود که شدم زخود به خود راهم ده ...



استغفرالله و اسئله التوبه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۴۱
آشنا12

پ.ن1: مولا علی علیه السلام: تعجب می کنم از کسی که ناامید می شود، در حالی که وسیله ی نجات با اوست، که استغفار اوست. (غررالحکم/ج4/ص337)

پ.ن2: مولا علی علیه السلام: از کسی که دعایش بخشیده اند، اجابت را دریغ نمی کنند. (غررالحکم/ج5/ص237)

پ.ن3: یا سریع الرضا! اغفر لمن لایملک الّا الدّعا ...

دل نوشت: چه آرامشی داره حرف های پدر دلسوزمون ...

(پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: انا و علی ابوا هذه الامه: من و علی پدران امتیم)

خدایا شکرت

.

 

فرزندم ...
بدان آن خدایی که گنجینه های آسمان ها و زمین به دست اوست، وقتی به تو اجازه ی دعا داده است، یعنی که اجابت را برعهده گرفته است.
و وقتی فرمان داده است که از او بخواهی، یعنی بنایـش بر عطا کردن است. و از او طلب بخشش کنی، یعنی اراده اش بر بخشیدن است.
و میان تو و خودش، حاجب و پرده دار قرار نداده و کار تو را به هیچ میانجی و واسطه ای واگذار نکرده.
و اگر بدی کردی، تو را از توبه بازنداشته. و در کیفرت شتاب نکرده و چون بازگشتی سرزنشت نکرده. و آنجا که سزاوار رسوایی بودی، رسوایت نساخته. و در پذیرش توبه، بر تو سخت نگرفته. و چند و چون گناهت را به رخ نکشیده. و از بخشش و رحمت مأیوست نگردانده. بلکه کندن تو را از گناه،تحسین کرده.
هر گناهت را یکی برشـمرده، امّا هر خوبی ات را ده به حساب آورده. و در توبه را برایت باز گذاشته.

اگر او را بلند بخوانی، صدایت را می شنود و اگر با او آهسته نجوا کنی، راز و نیازت را می فهمد.
پس نیازهایت را از او بخواه، رازهایت را با او در میان بگذار، گلایه ها و شـکوه هایت را نزد او ببر، برطرف شدن غم ها و غصه هایت را از او طلب کن و در کارهایت از او مدد بگیر. و هر چه می خواهی از خزائن رحمت او بخواه، چیزهایی که هیچ کـس جز او توان بخشیدنش را ندارد؛ از افزایش طول عمر تا سلامتی و تندرستی، تا وسعت و گشایش در روزی.
او کلیدهای گنجینه هایـش را در دو دست تو نهاده وقتی که درخواست از خودش را به تو رخصـت داده. پس هرگاه اراده کردی، درهای نعمتـش را با دعا باز کن و نزول باران رحمتش را از او بخواه ...

بخشی از  وصیت نامه ی مولا به امام حسن مجتبی علیه السلام/ ترجمه سید مهدی شجاعی/ کتاب آیین زندگی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۴
آشنا12