این از مصیبت های ماست که در صحبت ها، عنوان های شرعی را کنار می گذاریم و از عناوینی استفاده می کنیم که درست نیست و قبح عمل را هم از بین می برد. برخی افراد مسائل اسلامی را دو دسته کردند: احکام و اخلاق! احکام یعنی بایدها و نبایدها و اخلاق یعنی هست ها و نیست ها. بعد تعدادی از معاصی کبیره را از احکام برداشتند و به اخلاق پیوند دادند و اسمش را از «گناه» به «بداخلاقی» تغییر دادند! مثلا کسی که تهمت می زند، دروغ می گوید، غیبت می کند، اهانت می کند، می گویند: این بد اخلاقی است! حال آنکه غیبت از معاصی کبیره است! دروغ از معاصی کبیره است. مثل این است که کسی زنا کند، شراب بخورد و آدم بکشد، بعد به او بگویند: آقا بداخلاقی نکن!!! البته اینکه می گویم: غیبت مثل زنا است، تمثیل غلطی است؛ چون ما در باب غیبت روایت داریم که جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: «الغیبهُ اَشَدُّ مِن الزِّنا». این بداخلاقی ها را این طور پایین آورده اند. از بدبختی های جامعه ی ما این است که «معاصی کبیره» شده «بداخلاقی»!
از آن طرف تملق، چاپلوسی و دورویی شده «خوش اخلاقی»! لااله الا الله! یعنی اگر کسی مراعات جهات شرعی را بکند، بداخلاق است، اما اگر گاهی به میخ بزند و گاهی به نعل بکوبد، خوش اخلاق است! یک آدم اجتماعی است! اگر کسی چاشنی باطل نداشته باشد و نتواند مردم را فریب دهد، می گویند: اجتماعی نیست؛ بداخلاق است! از یک طرف معصیت شده «بداخلاقی» و از یک طرف تملق و چاپلوسی شده «اخلاق»!
حاج آقا مجتبی تهرانی-سلوک عاشورایی (حق و باطل)- صفحه 321