این من نیستم!
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۰۶ ق.ظ
چقدر خسته ام...
و چقدر دیگر من نیستم...
می دوی و می دوی و می دوی...
ناگاه می ایستی و به خودت نگاه می کنی، به نقطه ای که ایستاده ای، به کف هایی که برایت می زنند، به تشویق هایی که می شوی...
و همه این ها چون خنجری است بر جسمت...
با هر تشویق، با هر تعریف، با هر کف، درد می کشی، بیشتر و بیشتر
تو متعلق به اینجا نبودی، قرار هم نبود تا اینجا پیش بیایی
هدف چیز دیگری بود
این ها همه وسیله بودند برای رسیدن به هدف، اما اکنون...
خسته ام...
این من نیستم!
۰۰/۰۱/۱۷
سلام
ممنون از وبلاگ خوبتون
عالیههههههه