"میثم" شده راوی کلام همه ما!
کار و همت همهی رنگ و بوی این خاک است
عرق کارگران آبروی این خاک است
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پینه دست کم از پینه پیشانی نیست
کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد
عرق شرم مبادا که به رویش باشد
آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد
پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد
ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم
پی اقدام تو هستند هنوز این مردم
چند روزی تو مقامی به امانت داری
منصبت را نکند طعمه خود پنداری
راه میجویی اگر، شیوه مولاست دلیل
قصه آهن تفتیده و دستان عقیل
حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست
آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست
پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته ست
پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته ست
ما نه آنیم که آموخته غرب شویم
پی هر وسوسهای سوخته غرب شویم
سیلی از کوخنشین، کاخنشین خواهد خورد
و زمینخوار سرانجام زمین خواهد خورد
«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست
قرص خواب است ولی چاره ما بیداری ست
تا ابد تربیت از مهر ولی میگیریم
مشق از غیرت ابروی علی میگیریم
ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم
با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم
تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربه تحریم مبادا با ما
باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا
تکیه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست
هر چه میشد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد
«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد
گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد
خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است
به خود آییم نجات همه در این خانه است
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او
دل به لبخندش اگر باخته ای، باخته ای!
گر ز اخمش سپر انداخته ای باخته ای!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژده «لا تهنوا» میرسد از جا برخیز
تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم
رزمجویان و دلیران محمد ماییم
ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام
مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام
ناز شست تو دلاور حسن تهرانی
زنده ای تا به ابد، فاتح این میدانی
هست مدیون تو امنیتمان تا به ابد
هست ممنون تو ایران و جهان تا به ابد
اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری
ذوالفقار است که از غرش آن میمیری
وقت آن است سر جای خودت بنشینی
با دم شیر مکن بازی، بد میبینی!
نوش جان همهتان سیلی شش موشک ما
که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا
(شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)
این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!
صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد
ای ابوجهل که در کشتن خود استادی
خر دجالی و افسار به صهیون دادی
ای سیه روی که از نفت سعود آمده ای
بچه ابلیس که از ناف یهود آمده ای
دشمن از ابلهیاش در طمع خام افتاد
تشت رسواییاش اما ز سر بام افتاد
جاهلیت چه سعودی و چه غربی یکجا
گرم رقصند، عجب منظره ای باب هَجا
رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست
سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست
آری آرامش ما مرد خطر میطلبد
صبح پیروزی ما خون جگر میطلبد
«میوزد از همه جا بوی گل یاس شهید
از کجا آمده اند این همه عباس شهید
ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد
علم از دست علمدار نخواهد افتاد»
در دفاع از حرم، آیینه آن سقاییم
همچو عباس، علمدار ولایت ماییم
این زره پشت ندارد منگر برگردیم
تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم
قدس ای قبله آغاز که پایان با توست
مهر باطل شدن فتنه شیطان با توست
تو کلید همه گمشدگیها هستی
قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی
منشینید به غم شام بلا میگذرد
راه ما از سفر کرببلا میگذرد
🔸شاعران: علیمحمد مودب، محمد مهدی سیار، میلاد عرفانپور و رضا وحیدزاده
سوال نوشت: توهین به داعش و آل سعود و آمریکا و تحریم های سنا و نقد برجام و بیکاری جامعه و 2030 و ... توهین به مسئولین نظام حساب میشه؟🤔
سوال نوشت تر: بی شناسنامه و بیسواد و افراطی و خشنونت طلب و بزدل و ... دقیقا چی حساب میشن؟
تاسف نوشت: یکی به وزیر ارشاد!!! سابق توضیح بده توهین یعنی چی! والا تو لغتنامه ما که فرومایگان پست و یاوه سرایی و لعن و نفرین مسلمون، توهین حساب میشه. مگر اینکه لغت نامه ایشون این ها رو توهین حساب نکنه و نقد از عملکرد ضعیف رو توهین بدونه...
جای فحاش و فحش خور عوض نشود.
🔴 ای دوستان که در صف "دوم" نشسته اید!
📄 متن شعر:
ای دوستان که در صف دوم نشسته اید!
وی دوستان که در صف سوم نشسته اید!
ای دوستان که در صف چارم به هردلیل
یا اینکه جایی از صف پنجم نشسته اید!
ای دوستان... شما... نه... شما... پشت نردهها
آری شما که غرق تبسم نشستهاید
ای دوستان که در صف شش هفت هشت نُه
فرقی نمی کند صف چندم نشسته اید
دیگر نصیحت صف اول صلاح نیست!
ای ناصحان که در دل مردم نشسته اید
گویند حرف عدل مگویید و مشنوید
دندان نهید روی جگر خاصه روز عید
وحدت شکن مباش و خیانت مکن دگر
دعوت به کار و خدمت و همت مکن دگر
از کارگر ز دست پر از پینه اش مگو
از دردهای سینه ی بی کینه اش مگو
آیینه ی تظلّم پیر و جوان مباش
فریاد دادخواهی معدنچیان مباش
آخر چه وقت دم زدن از عدل حیدر است؟
نهج البلاغه بسته بماند وزینتر است!
وحدت شکسته هر که به دشمن زند نهیب!
حرمت شکسته هر که ز جرأت برد نصیب!
هر شکوه از خیانت دشمن خیانت است!
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
گر پشت پا زده ست به عهدی که بسته است
مداح را چکار به نقد و نصیحت است؟
مداح مدح ما کند و بس کفایت است!
***
کم نیست حرفهای نگفته هنوز هم
کم نیست دردهای نهفته هنوز هم
ذاکر شوی نفس نفست وقف هیئت است
وقف صدای مردم و نذر عدالت است
آموختیم امر به معروف با حسین
هرکس حسینی است و فداییست یا حسین
مدح حسین نقد کژیهای امت است
مداح نور دشمن تزویر و ظلمت است
هر دم میان "هِقهِق" و "حَقحَق" زحق بگو
چون دعبل و کمیت و فرزدق ز حق بگو
مداح اهلبیت زبان نگفتههاست
فریاد او صدای هر آنکس که بی صداست
قند است نقد، تلخ شده کامشان چرا؟
عریان شده ست دشنه ی دشنامشان چرا؟
تحریم های تازه رسیده به خیر باد
تحریم دادخواهی و تحریم انتقاد
هرگز نمیرویم به ترس از میانه، ما
مرد شهادتیم چنین فاتحانه، ما
ای مردم همیشه مقاوم، به یادها
ای قوم استوار در این گردبادها
ای سروهای در دل تاریخ سربلند
ای مردم همیشه غریب و شکوهمند
تنها اگرچه در دل سنگر رها شویم
ما عهد بسته ایم زبان شما شویم
زخم زبان ز دوست و دشمن چشیده ایم
توهین نکردهایم؛ که توهین شنیده ایم
حاشا در این مجاهده کوتاه آمدن
یا با فساد ثانیه ای راه آمدن