به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

مشکل از اونجایی شروع شد که ...

پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ ب.ظ

مشکل از اونجایی شروع شد که یه عده شدن قیم مردم، شدن پدر و مادر مردم و تشخیص دادن که چی واسه مردم خوبه چی بده.

آدم هایی که تو تشخیص مصلحت خودشون موندن، اما تشخیص دادن که مردم چی ببینن، چی بشنون، چی گوش بدن، چجوری تحلیل کنن، چجوری زندگی کنن.

مشکل از اونجایی شروع شد که آدم ها رو تو یه قالب بردن.

نه قالبی الهی، که قالبی انسانی، مصلحتی، شخصی.

مشکل از اونجایی شروع شد که آدم ها خودشون رو بالاتر از مردم دیدن! تشخیص خودشون رو ارجحیت دادن به تشخیص مردم. حتی اگه خودشون عامل نباشن.

مشکل از اونجایی شروع شد که مردم کنار هم نبودن، فرایند طبقاتی کردن مردم رویه عادی جامعه شد. و هرکسی خودش رو برتر از دیگری دید.

 

برای حل این مشکل باید کنار هم قرار گرفت. باهم حرف زد، بدون تعصب، برای رشد

 

آینده رو می سازیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۱۲
آشنا12

نظرات  (۱)

کار از گفتگو گذشته☹️☹️☹️

اینقدر آدم متعصب قدرت نشستن که نمیشه اصن حرف زد باهاشون،نقد حکومت رو کفر میدونن 

وقتی طرف قشنگ میگه سر ناموسمون رو خودمون می‌بُریم سر نظام و آقایون ،انتطار داری باهاشون بشه حرف زد؟

 

پاسخ:
وقتی در گفتگو رو میبندیم، نمیشه حرف زد.
اونی که مسیر اشتباه میره، جسورتر پیش میره، و اونی که می خواد بسازه، ناامید میشه از ساختن و خواسته شدن.
همیشه و همه جا هم آدم دگم و ماله کش و ازونور لاشخور بوده و هست و خواهد بود.
وقتی حرف بزنیم، سکوت نکنیم، کسی که داره میسازه جوون میگیره و اونی که نباید باشه حذف میشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">