به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

نمانده است او را در کنار همراهی ...

چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۴ ب.ظ


بهار پشت زمستان بهار پشت بهار

دلم گرفت؛ از این گردش و از این تکرار


نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلو

نگاه کردن وقتی که در نگاهت خار


اگر به شهر روی طعنه های رهگذران

اگر به خانه بمانی غم در و دیوار


نمانده است تو را در کنار همراهی

که دوستان تو را می خرند با دینار


نه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکنده

که جمع کردنشان در کنار هم دشوار


به صبرشان که بخوانی؛ به جنگ مشتاق اند

به جنگشان که بخوانی؛ نشسته اند کنار


تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا

رعیت است که تشویش دارد از دربار


کتاب کهنه ی تاریخ را نخوانده ببند

دلم گرفت از این گردش و از این تکرار


فاضل نظری-کتاب ضد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">