به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

به امید آشنایی

کتابی که تورق می کنم...
"سعادت و شقاوت انسان"

خون دل ها خورده ایم!

جمعه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۴۹ ق.ظ

با شک تیتر زدم.

من خون دلی نخوردم.

من جز درد کشیدن که چرا خون دل نخوردم برای این خاک، کار دیگه ای نکردم براش.

من فقط حرص خوردم، بغض کردم، گریه کردم، پر از خشم و نفرت شدم از دشمن، اما کاری نکردم!

 

چند روزیه کتاب نسل کشی ایرانیان رو شروع کردم، واقعیت گفته نشده کل دنیا، بلایی که سر ایرانی ها اوردن.

تو حال خرابی کتاب بودم که امشب درخت گردو رو دیدم...

 

و چه جون سختی ایران!

و چه ها کشیدی تا من امروز اینجا ایستادم.

و من باید کاری کنم برای تو!

 

 

 

پ.ن1: قلبم این همه ظلم رو برنمیتابه.

پ.ن2: ثانیه ای از فیلم نبود که این مصرع تو ذهنم پلی نشه "ما برای آن که ایران کشور خوبان شود، خون دل ها خورده ایم، خون دل ها خورده ایم..."

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۲/۱۶
آشنا12

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">